محرم دل
این روزا یه چیزایی! بهونه ای شد واسه این که فکر کنم ببینم بعد از این همه سال خوشبختم یا نه؟! ..فکر که می کنم می بینم بعضی وقتها عصبانی ام!! بعضی وقت ها م خوشحال یک وقت هایی هم پرمی شم از دلتنگی ، وفکر میکنم که خیلی تنهام، اون موقع است که شروع می کنم به نالیدن از این زندگی ووبا خودم می گم خدایا چرا من!؟ چرا باید اینجوری بشه؟ چرا شد؟ چرا نشد؟و هزار جور گله و شکایت دیگه!! اما، شاید اینا هم واسه اینه که یادم بمونه آدمم!! وحس کنم با بقیه فرقی ندارم چشمام رو نبستم رو مشکلاتم رو غصه هام رو دلتنگیهام رو نداشته هام! چشمام رو نبستم که نبینم گاهی در حقم نامردی میشه، گاهی اونجوری که حقمه باهام رفتار نمیشه یا از رفتارم اشتباه برداشت می کنن! همه اینا رو می بینم ولی می تونم راحت ببخشم می تونم بگذرم از بدی ها! حواسم هست وچشمام رو نبستم که نبینم گاهی بدم گاهی بدتر! و سعی می کنم کمتر اینجوری باشم! گاهی اشتباه می کنم گاهی اشتباه برداشت می کنم. در کل در زندگی چیزایی زیادی هستن که به چشم میان و ندارم!! و چیزای زیادتری هستن که به چشم نمیان ولی دارم!! و ته همه این احساس وافکار های خوب وبد وقتی کمی که با خودم منصف میشم میرسم به یه حس قشنگ که با همه وجود احساسش می کنم!! حسی که گاهی کم میشه گاهی هم تو اوجه! ولی هست، فقط کافیه فرصت بدیم به خودمون تا ببینیمشون! چشمام بازه بازه ولی بازم این احساس رو دارم! یه احساس واقعی، حس قشنگِ خوشبختی!! و یادم هست که باید ممنون باشم از همه آدمای دور و برم که این احساس رو به من میدن! وارزوی موفقیت وسربلندی می کنم برای دوستانی که در مقطع وزمانی وارد زندگیم شدند با خنده هاشون خندیدم با دلواپسی هاشون دلواپس شدم ودر اخر دست تقدیر ما رواز هم دور کردوالان تبدیل به قسمتی از خاطراتم شدند که هنوز هم باورق زدن هربرگ از اون در ذهنم باخاطرات تلخش دلواپس وبا خاطرات شادش شاد می شم وهرروز این روال روادامه می دم تا یادشون رودر رلم زنده نگه دارم وامید وارم اونها هم خاطره خوشی از من داشته باشند ود راخر برای همشون آرزوی موفقیت میکنم وامید وارم در هر کجا که هستند شاد وسربلند باشند